X

پنطیکاست: آنچه هست و آنچه نیست!

پنطیکاست 

آنچه که هست و آنچه که نیست!

نگاهی به نامۀ اعمال رسولان باب ۲

مقدمه

در این عصری که تشنگی مردم ایران به کلام خدا و نام مسیح هر روز زبانه میکشد نباید متعجب شویم که فرقه های متعدد مسیحی بنا به ذوق و برداشت خود، آنچه بر اساس فرقه و شاخۀ مسیحی خود میدانند اعضاء کلیسا و مهمانان خود را تعلیم بدهند. این مقالۀ کوتاه قصد این را ندارد و در مرتبۀ خود نمیداند که به داوری بین فرقه ها بنشیند و بگوید کدام یک راست میگوید یا که نادرست. اما این مقاله میتواند پنجره ایی نه در برداشتهای فرقه ایی، نه در جایی در باورهای سلیقه ایی و شخصی، و نه بر اساس مدارک برجستۀ الهیاتی مسیحی، نه...بلکه بسیار ساده، پنجره ایی را در خود کتابمقدس برای شما باز کند تا از آن نگاهی به حقیقت بیاندازید نه به فرقه ها، و نه به این شخص و نه به آن شخص، بلکه فقط به کلام معتبر و غیرقابل متزلزل و پایدارِ ثبت شده برای ما؛ سپس بر اساس مطالعۀ دقیق و تمرکز بر آن، البته که با هدایت و دعا در روح مقدس خدا، آنچه که ثبت شده است و آنطور که ثبت شده است را درک کنید.

یکی از بزرگترین گزاره‏های مورد خطا و افراط رفته شده در مسیحیت، در خصوص واژه و روز پنطیکاست است. من دیده‏ام و شنیده‏ام ایرانیهایی که تمام عمر خود مسلمان بوده اند وقتی به عیسای مسیح ایمان میاورند، با توجه به برداشت نادرست و یا تعلیم نادرستی که گرفته اند، اولین نشانۀ ایمان آوردن خود به عیسای مسیح را " گفتگوی زبانها" میدانند. به نظر میرسد که آنها از تمام روز پنطیکاست همین را درک کرده اند، و گمان میکنند تنها نشان و تایید ایمان آنها به مسیح این است که قادر به " گفتگوی زبانها" باشند. هر چند من در کلیسای باپتیست تعمید گرفتم(و امروز در آن نیستم)، اما خودم را بابتیست نمیدانم، هر چند با عقاید کلوین بسیار موافق هستم، خودم را کلونیست هم نمیدانم، من یک مسیحی هستم، این فرقۀ من است! این را میگویم که تاکید کنم، من مانند بابتسیتها چوب لعنت را بر ضد چنین باوری به دست نمیگیرم. در برخورد با چنین مقوله ایی شدیدا محتاط هستم. اشتباهاتی در گذشته در خصوص چنین باوری داشتم و تاحدودی در آن لغزش خوردم، خدا را شکر، امروز بنا به فیض و بخشش خودش، باور دارم روی صخرۀ محکم کلام او ایستاده‏ام و برداشتی راسخ در خصوص این مقوله دارم. از اینرو به دلیل این روز عظیم در تاریخ مسیحیت، و بنا به شوق و دعوت بعضی از عزیزان چند خطی در خصوص این روز مینویسم.

 برای اینکه درکی درست در خصوص روز پنطیکاست داشته باشیم، درکی کتابمقدسی و نه فرقه ایی، باید بر طبق کتابقمدس درک کنیم که آنچه که روز پنطیکاست هست و آنچه که روز پنطیکاست نیست. زیرا به این باور رسیده‏ام مادامی که درکی درست از این روز نداشته باشیم بخش بزرگی از الهیات مسیحی را پس پشت گذاشته‏ایم، سهل انگاری کرده‏ایم و آنچه که اس و بنیان کلیسای مسیح را استوار میسازد را درک نکرده ایم.

من قصد ندارم در جزئیات فصل دوم اعمال رسولان رفته و آیه به آیه آن را با شما بررسی کنم، میدانم منابع معتبر و ارزنده ایی امروز در دسترس شما هست که چنین کار بزرگی را انجام داده اند. اما قصد دارم با شما نگاهی کلی و جامع به این روز بر طبق نامۀ اعمال رسولان باب دوم بیاندازم.

آنچه روز پنطیکاست هست و آنچه نیست

الف- روز پنطیکاست واژۀ عهد جدید نیست بلکه در نوشتجات عهد قدیم  وجود داشت. آن را همچنین عید هفته ها نیز میگفتند( تثنیه۱۶: ۱۶) روز شکرگزاری برای محصولات. این روز بقولنا ۵۰ روز پس از روز عید پسح یا فصح در بین یهود برای سالهای متمادی حتی تا به امروز برگزار میشود. عیسای مسیح در ایام فصح مصلوب شد. مُرد و روز سوم قیام کرد. به مدت چهل روز با بدن رستاخیز کرده خود بین شاگردان زیست و خود را به صدها نفر نشان داد، روز چهلم روز رستاخیز خود از مرگ، به همان جایی که آمده بود بازگشت و در دست راست حضرت اعلی نشست.(اعمال ۱: ۳ و ۱۱) ده روز پس از صعود او به آسمان(پنجاه روز پس از مرگ او)روح القدس خدا از آسمان به زمین آمد، و او که تا آن زمان در بین انسانها میزیست، آن روز مستقیما از اسمان به زیر آمده و در ایمانداران به عیسای مسیح نزول نمود و در آنها " ساکن " گزید. یعنی خانه گرفت.

ب- نویسندۀ اعمال رسولان، و نویسندۀ واقعۀ روز پنطیکاست، لوقا، شاهد عینی آن روز نبوده است بلکه همۀ آنها بر طبق شواهد عینی ثبت کرده است( لوقا ۱: ۳ ) 

پ- وعدۀ نزول و سکونت روح القدس با ایمانداران غافلگیرانه و تازه نبود. آن وعدۀ خدا در عهد عتیق بود. نزول روح القدس در روز پنطیکاست، به رغم عظیم بودن آن با علایم و نشانه‏هایی که با خود به همراه داشت، از قبل توسط انبیاء خداوند وعده داده شده بود. حزقیال نبی تاثیر کلی آن را دیده بود( حزقیال نبی۳۶: ۲۵- ۲۷) و یوئیل نبی این روز را دیده بود(یوئیل۲: ۲۸- ۳۲ ) و خود عیسای مسیح به چنین روزی به شاگردان خود وعده داده بود(لوقا ۲۴:۴۹)

ت- روز پنطیکاست و نزول روح القدس هر چند آغاز و شروع کلیسای مسیح بود، اما آغاز و شروع الهیات مسیحی نبود، آن قبلا شروع شده بود. اساس تعالیم مسیح با کتاب پیدایش آغاز شده بود، روح القدس در روز پنطیکاست تایید کنندۀ تعلیم مسیح خداوند و ادامه دهندۀ آن بود نه آغاز کنندۀ آن.

ث- وقتی در روز پنطیکاست روح القدس بر ایمانداران ریخته شده و در آنها مقیم یافت، آنها چند تا کار کردند و چند تا کار نکردند:

ث-۱-  آنها به زبانها ( یونانی آن :گلوسا در حالت جمع یعنی زبانهای متداول ملل)گفتگو کردند. گفتگویی که همه آن را فهمیدند. نه اینکه هیچکس آن را درک نکند. یعنی چه که به زبانها گفتگو کردند؟ دقت کنید تمامی آنهایی که در اورشلیم در روز پنطیکاست جمع شده بودند، یهودیانی بودند که از سراسر امپراطوری روم برای روز پنطیکاست به اورشلیم آمده بودند( ایات ۹ و ۱۰) پس زبانهایی که آن سخن میگفتند متفاوت بود. سه احتمال وجود دارد: الف- یک زبان غیروصف و غیرقابل بیان الهی به ایمانداران عطا شده بود تا به آن طریق با تمام آن مهمانان که زبانهایی متفاوت داشتند گفتگو کنند. اما دقت کنید که همۀ آنها میفهمیدند آنچه شاگردان میگفتند، بر خلاف آنچه در کلیسای قرنتس روی داده بود که گفتگوی زبانهای آنها را هیچکس درک نمیکرد و پولس آنها را ممنوع ساخت. ب- ۱۲۰ شاگردی که در بالاخانه با یازده شاگرد اصلی مسیح جمع شده بودند( اعمال ۱: ۱۵) و روح القدس را دریافت کردند از قبایل متعددی یهود بودند آنها زبان اقوام آمده به جشن را میدانستند پس به زبان آنها سخن میگفتند از اینرو آنها درک میکردند. پ- و نهایتا احتمال سوم این است که، اسکندر مقدونی زبان یونانی را در تمام امپراطوری خود مرسوم ساخته بود. حتی کتابمقدس به زبان یونانی ترجمه شده بود(ساپتوجنت) اسرائیلی‏ها زبان یونانی را میدانستند. هر چند بعدها زبان رومی نیز اضافه شد اما زبان یونانی زبانی رسمی اسرائیل و قبایل متعدد دنیای آن روز بود. پس زبان گفتگوی شاگردان آن روز نه به زبان عبری یا آرامی بلکه به زبان یونانی بوده است پس همه درک کردند. آنچه در هستۀ مرکزی این واقعه وجود دارد این است که تقریبا 120 نفر حرف زدند و تقریبا سه هزار نفری که بعدا ایمان آوردند تماما زبان آنها را فهمیده بودند. 

ث۲- کبریایی و عظمت خدا را پرستش کردند نه قدرت و توانایی انسانی خودشان را. ( ایۀ ۱۱) 

ث-۳- روز پنطیکاست روزی بود که شاگردان ترسو و بزدل عیسای مسیح شهامت و قوت روح مقدس خدا را در خود یافتند و از ایمان خود به مسیح سخن گفتند. از خداوندی عیسای مسیح سخن گفتند نه اینکه پیامبری نیکو بود یا انسانی برجسته یا معلمی دانا. آنها با شهامت و قدرت از عیسای مسیح مصلوب شده، دفن شده و قیام کرده سخن گفتند.( ایات ۲۲- ۳۶) آنها نقطۀ تمرکز تمامی مهمانان آن روز را رو به عیسای مسیح، صلیب او، مرگ او، رستاخیز او معطوف کردند نه به استعداد و توانمندی خودشان.

ج- روز پنطیکاست تایید کننده و اعلام کنندۀ انجیل ساده و قابل فهم برای مشتاقان عیسای مسیح بود نه پیچیدگی در درک آن. نه اینکه به مردم بگویند حتما باید در یک حالت خاص باشند و یا یک هوایی خاص در سر آنها باشد یا حسی خاص داشته باشند!! خیر! وقتی مردم از شاگردان پرسیدند که " ای برادران چه کنیم؟" پاسخ ساده بود، ساده و کاملا قابل هضم و اجرا، در همان زمان، در همان آن :" توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسای مسیح به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید و عطای روح القدس را خواهید یافت."( ایۀ ۳۸)

چ- روز پنطیکاست ادامه دهندۀ آن راهی بود که مسیح عیسی با ریختن خود ارزشمند خود آغاز کرده بود. نه آغاز یک شیوه و یک راه خاص. کلیسا شکل گرفت. و کلیسا حیات خود را همانطور که مسیح عیسی سر کلیسا آن را تعلیم داده بود آغاز کرد: " و در تعلیم رسولان و مشارکت ایشان و شکستن نان و دعاها مواظب مینمودند."( ایۀ ۴۲)

ح- نزول روح القدس نه تنها همراه با شوق و شور ایمان مسیحی در ایمانداران بود بلکه دادن قوت و توانایی به آنها برای تحمل آزار و شکنجه ایمان مسیحی. تمام آنهایی که مدام ادعای " گفتگوی زبانها" را نشانۀ روح القدس در شما میدانند، هرگز نشانۀ روح القدس را خارج از فصل دوم ندیده‏اند. چند تا ورق بزنید و از فصل دوم اعمال رسولان جلوتر بروید. نترسید! فصل 5 ایات 40 تا 42 را بخوانید. شاگردان در شهامت و قوتی که در سکونت روح القدس خدا در خود یافتند، برای نام مسیح شکنجه و آزار دیدند، شلاق خوردند، توهین شدند اما آنها " شاد خاطر " بودند زیرا خود را شایسته و لایق دیده بودند که " به جهت اسم او رسوایی کشند."( 5: 42) من مطمئن نیستم آقای بنی هین و دار و دستۀ او حتی بویی از این رسوایی برده باشند.

خ-  روز پنطیکاست روز آغاز کلیسای جوان عیسای مسیح بود بدون حضور جسمانی صاحب کلیسا، عیسای مسیح. هر چند آغازی برای کلیسای مسیح نبوده زیرا همه آنانی که از ابتدای آفرینش چون هابیل عادل در پی مسیحای موعود بوده و همه آنانی که در هدایت روح القدس خدا از عیسای مسیح و از رنجها و آزارها و فیض و نجات و پادشاهی او سخن گفته اند( اول پطرس ۱ : ۱۰- ۱۲ ) بخشی از کلیسای نادیده مسیح بوده اند. اما آنچه در یهودیه و پس از نزول روح القدس آغاز شد آن طرح نوین خداوند برای دنیای سقوط کرده بود. دورنمایی از آمادن آن پادشاهی ازلی خدا. و زیستن شهروندان آن در چنین اخلاق و شخصیتهای مسیحی در دنیای تاریک اطراف. و این همه از عیسای مسیح آغاز شد. و آغاز زیستن برای مسیح. آغاز خدمت. آغاز رنج و جفا دیدن برای نام مسیح و برای کلیسای او. آغاز زیستن و بارآوری در میوۀ روح القدس خدا. آغاز توانمندی در درک کلام مقدس خدا بدلیل سکونت روح القدس خدا در ما بعنوان معلم کلام مقدس به ما. در واقعۀ روز پنطیکاست هرگز تمام نشده است، نزول روح القدس و سکونت او در ایمانداران به دلیل ایمان آوردن به عیسای مسیح تا به همین امروز ادامه دارد، هر کس که میخواهد از روح القدس و کارهای عظیم او سخن بگوید، باید از تعلیم دادن نشانۀ روح القدس در علائم و نشانه‏های خارق العادۀ غیرقابل فهم و درک و عجیب و غیرعادی بودن دست بردارد. و بر کلام مقدس خداوند و تعلیم شاگردان مسیح تمرکز کند. کلامی گویا و قابل فهم و قابل درک. آیا برای هزاران سال در دین اسلام ما به زبانی خدا را پرستش نکردیم که هرگز آن را نفهمیدیم. بهرۀ آن چه بود؟ چرا میخواهیم آنچه که ما را در تاریکی و نادانی قرار داد را عینا در مسیحیت تزریق کنیم و به آن نمایی روحانی بدهیم، این کفر مطلق است!

رازی شگفت!

ایماندار عزیز! هرگز تمرکز خودت را بر یادبود پنطیکاست بعنوان امری خارق العاده و غیرقابل فهم نگذار! یا امری غیرعادی و اینکه باید در مرحلۀ خاصی باشی تا آن را درک کنی، اینها تماما تعالیمی نادرست و گزاف است. اگر امروز مسیحی هستی یعنی از گناهان خودت در نام مسیح توبه کرده‏ایی، مسیح را بعنوان کسی که برای گناهان تو مرد و دفن شد و روز سوم قیام کرد، بعنوان خداوند و نجات دهندۀ خودت پذیرفته‏ایی امروز من بر طبق شهادت کتابقمدس شما را خاطر جمع میسازم که شما روح مقدس خدا را دریافت کرده‏ایی. و میدانی قشنگی کار کجاست؟ اینجاست که  تمام روز پنطیکاست برای این روی داد تا وعدۀ وفادارانۀ عیسای مسیح به شاگردان در خصوص فرستادن پشتیبانی دیگر، روح القدس، مسجل و برآورده شود. تمام روز پنطیکاست برای این روی داد تا شما امروز به آن واقعه بر طبق کتابمقدس نظر کنی و مطئمن شوی که مسیح به عهد خود وفا کرد و امروز چون به او ایمان داری، روح القدس خدا در تو ساکن است، بر طبق وعدۀ او و بر طبق واقعۀ تاریخی آن روز و بر اساس اعتراف ایمان خودت.

 آنچه من و شما را باید شگفت زده سازد عجایب و شگفتی های روز پنطیکاست نباید باشد بلکه این حقیقت که امروز بر طبق وعدۀ خود عیسای مسیح او در شما، در وجود شما، به همراه خدای پدر و خدای روح القدس در یک واحد ساکن شده است. " و در آن روز شما خواهید دانست که من در پدر هستم و شما در من و من در شما."( یوحنا۱۴: ۲۰) او در شما و شما در او؛ و او و شما یک هستید کمااینکه او با پدر یک است. به نظر من این از فرمول اتمی انیشتن پرقدرت تر و عظیمتر و مهیبتر است! فقط باید آن را هضم کرد. آن را در زیر دندانهای روحانی جوید و آرام آرام آن را قورت داد تا تماما جذب و هضم سیستم گوارشی ما، جسمی ما، فکری ما بشود. این همان راز شگفت انگیز ایمان ماست. این آن رازی که باید در شعف و دانش دانستن آن ما را مشوق و متحرک سازد که اکنون باید چگونه برای چنین خدایی که در من زندگی میکند و ساکن است شاهد خوبی باشم. این آن راز حقیقی نهفته در پنطیکاست است. چنین روزی بر شما شادمانه باد!

  

نوشته: حسین گل هاشم