X

پادشاهی خدا یا پادشاهی انسان بخش ۵

 

سقوط یا نااطاعتی

لیکن آدم و حوا از این ماموریت خود و از آنچه خداوند آنها را برای آن خلق کرده بود سقوط کردند.  

همانطور که خواندیم همه چیز در این پادشاهی بی عیب و کامل بود تا زمانی که آدم و حوا از فرمان خدا با میل و اراده آزادی که داشتند نااطاعتی کرده و از عواقبی که خداوند به آنها فرموده بود که هر آینه بر آنها روی خواهد داد غافل شده و سرپیچی نمودند. کلام مقدس خدا به این گناه میگوید. و با گناه مرگ آمد. خشم و غضب خداوند آمد. و لعنت خداوند وارد خلقت گشت. در این لعنت دوری از خدا آمد. شرم و خجالت آمد. درد آمد. اشک و شرارت و فساد آمد. و این شرارت و خرابی و فساد فقط در انسان وارد نگشت بلکه بر کل هستی و آفرینش خداوند رخنه کرد و آن را به خرابی و عصیان بر ضد خدا کشید.

«و شما را که در خطایا و گناهان مرده بودید زنده گردانید...که در میان ایشان همه ما نیز در شهوات جسمانی خود قبل از این زندگی میکردیم و هوسهای جسمانی و افکار خود را به عمل میاوردیم و طبعا فرزندان غضب بودیم چنانکه دیگران.» ( افسسیان ۲ : ۱-۳ )

« زیرا غضب خدا از آسمان مکشوف میشود بر هر بی دینی و ناراستی مردمانی که راستی را در ناراستی باز میدارند.» ( رومیان ۱ : ۱۸ )

«زمین تا به کی ماتم خواهد نمود و گیاه تمامی صحرا خشک خواهد ماند، حیوانات و مرغان به سبب شرارت ساکنانش تلف شده اند زیرا میگویند او آخرت ما را نخواهد دید.» ( ارمیاء نبی ۱۲ : ۴ )

 « زیرا که زمین پر از زناکاران است و بسبب لعنت زمین ماتم میکند و مرتعهای بیابان خشک شده است زیرا که طریق ایشان بد و توانایی ایشان باطل است. »( ارمیاء نبی ۲۳ : ۱۰ ). و اگر خوب دقت کنید ارمیاء نبی این را از نوشته پیدایش درست پس از سقوط و گناه انسان بازگرفته و بیان کرده است. جایی که موسی مینویسد: «و خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است و هر تصور از خیالهای دل وی دایما محض شرارت است. و خدا پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته و در دل خود محزون گشت. و خداوند گفت انسان را که آفریده ام از روی زمین محو سازم انسان و بهایم و حشرات و پرنداگان هوا را چونکه متاسف شدم از ساختن ایشان. » ( پیدایش ۶ : ۵- ۷ )

و وقتی به نوشتجات عهد جدید میرسیم میخوانیم که پولس رسول این لعنت خدا که بواسطه گناه انسان بر تمام هستی وارد گشت را چنین بازگو میکند: «زیرا خلقت مطیع بطالت شد نه به اراده خود بلکه بخاطر او که آن را مطیع گردانید. در امید که خود خلقت نیز از قید فساد خلاصی خواهد یافت تا در آزادی جلال فرزندان خدا شریک شود.» ( رومیان ۸ : ۲۰ – ۲۱ ) 

این لعنت و این فساد و این شرارت و این خرابی به دلیل گناه آدم و حوا نه تنها در خود انسان و طبیعت وارد گشت بلکه در رابطه انسانها با خدا با طبیعت با دیگران و با خود نیز وارد گشت. همانطور که در آیات فصل ششم پیدایش خواندیم خدا دید که« و هر تصور از خیالهای دل وی دایما محض شرارت است. » عیسای خداوند در یک واقعه ثبت شده توسط یوحنای رسول رو به رهبران دینی یهود کرده و به آنها چنین میفرماید: «شما از پدر خود ابلیس میباشید و خواهشهای پدر خود را میخواهید به عمل آرید او از اول قاتل بود و در راستی ثابت نمیباشد از آن جهت که در او راستی نیست هر گاه به دروغ سخن میگوید او از ذات خود میگوید زیرا دروغگو و پدر دروغگویان است.» ( یوحنا ۸ : ۴۴ ) عیسای خداوند ریشه و نیت دروغ و ریاکاری و قاتل بودن رهبران دینی را تا به نیت شیطان سقوط کرده به عقب میبرد. همان شیطانی که به دروغ و ریا آدم را فریب داد و آدم نیز به دلیل طمع و طالب غرور بودن تن به آن داد. و پولس رسول از زندگی و مرگ و قیام عیسای مسیح چنین نتیجه گیری میکند که: « کسی عادل نیست یکی هم نی. کسی فهیم نیست کسی طالب خدا نیست. همه گمراه و جمیعا باطل گردیده اند نیکوکاری نیست یکی هم نی.» ( رومیان ۳ : ۱۰- ۱۲ ) و ادامه میدهد که: «همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر میباشند.»( رومیان ۳ : ۲۳ ) سپس اینگونه جمعبندی میکند: «لهذا همچنانکه بوساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید و به گناه موت، و به اینگونه موت بر همه مردم طاری گشت از آنجا که همه گناه کردند.» ( رومیان ۵ : ۱۲ )

شیطان و پادشاهی او 

اکنون که به این مرحله رسیده ایم جای قید کردن این مبحث مهم و اساسی را در خصوص شیطان و پادشاهی او دارد. زیرا باید بدانیم در سقوط آدم و حوا سقوط شیطان نهفته بود. این ما را به این درک وا میدارد که بر طبق اسناد کتابمقدس باور داشته باشیم که در زمان حاضر دنیا در زیر دو پادشاهی بسر میبرد. پادشاهی خدا و پادشاهی شیطان. و این حقیقت را کتابمقدس بخصوص عهد جدید و بخصوص پس از آمدن عیسای مسیح این را بطور واضح شرح داده است که انسانها به طور کلی یا به پادشاهی خدا وارد خواهند شد یا به پادشاهی شیطان. این دو سرانجام از هیچ انسانی به دور نیست لیکن سرانجام این دو تماما با هم توفیر دارد و یکسان نیست. اجازه بدهید تا کمی بیشتر این را بشکافیم.

دو پادشاهی

هدف مرکزی این نوشته بر روی پادشاهی آسمانی یا پادشاهی خدا میباشد. اما بدون ترسیم کردن نمای کلی پادشاهی در حیطه الهی بی شک این مرکزیت هیچ معنایی نخواهد داد. پس جای بیان این مهم وجود دارد که ما نه تنها از پادشاهی خدا سخن بگوییم بلکه از شیطان و پادشاهی او. مگر شیطان هم پادشاهی دارد؟ بر طبق آیات و وقایع ثبت شده برای ما در کتب مقدسه، بله! شیطان دارای یک پادشاهی است. لطفا در نظر داشته باشید گفتگویی چنین مهم در چند سطر و چند صفحه هرگز نمیگنجد. اما میتوانیم یک نمایی کلی در این خصوص به شما بدهیم تا برای درک عمیق تر پادشاهی خدا یاری شود. 

 

ادامه دارد

نوشته: حسین گل هاشم