X

ورود به ارامش خداوند. درس عبرتی از قوم اسراییل

 ورود به آرامش خداوند

درس عبرتی از قوم اسرائیل

بررسی رسالۀ عبرانیان فصل ۳- ۴

همیشه باید در مطالعۀ کتابمقدس هوشیار و گوش به زنگ بود. اجازه ندهید تا بردۀ خواندن باشید! بلکه مانند یک معدنچی خودتان را تصور کنید که با هدایت روح القدس و ابزار درست و مناسب در معدن کلام خداوند به دنبال جواهرات ارزنده‏ایی هستید که خداوند آن را از چشم آنانی که قلب و دل آنها به نور الهی منور نگشته است همواره پنهان داشته اما نه برای شما که روح مقدس خدا بواسطۀ ایمان به عیسای خداوند در وجود شما ساکن است. یکی از فنون درک پیامهای نهفته در کتابمقدس این است که به شیوۀ نوشتار کلام دقت کنید. به جمله بندی‏ها. به آغاز یک پارگراف، به سوالات، به نقطه‏ها، هرگز فکر نکنید آنها مهم نیستند زیرا:" هر آینه به شما میگویم تا اسمان و زمین زایل نشود همزه‏ایی یا نقطه‏ایی از تورات هرگز زایل نخواهد شد."( متی ۵: ۱۸ ) پولس رسول میگوید همۀ کتابمقدس از الهام خداست، با این برداشت تمام نوشتجات عهد جدید نیز مانند نوشتجات موسی آسمانی و ازلی هستند، پس اگر از شریعت و نوشتجات موسی همزه ایی نخواهد افتاد، از نوشتجات انجیل و نامه های رسولان نیز همزه ایی نخواهد افتاد. پس به همزه ها نیز دقت کنید! یکی از نکات دیگر برای دقت و توجه خاص در مطالعات خود از کتابمقدس دقت کردن و هوشیار بودن از کلمات تکراری است که نویسنده نه بر حسب تصادف بلکه عمدتا و از روی قصد و منظور آن را در نوشتۀ خود تکرار کرده است تا اولا اهمیت آن را در پهنای کتابمقدس تاکید کند، دوما توجه ما را به اهمیت آن در زمان حاضر جلب کند. نهایتا از جمع بندی این دو، نویسنده با تکرار یک عبارت خاص در نوشتۀ خود، گویی مرکز اصلی پیام خود را بر آن قرار میدهد. یکی از ابزارهای مطالعۀ کتابمقدس و کتبی که میتواند در این روند به شما یاری کند، کتابهای بازیافتن یک کلمه یا به زبان انگلیسی Exhaustive Concordance میباشد. این مجموعه که هر ترجمۀ انگلیسی کتابمقدس جلد مخصوص به خودش را دارد، ریشۀ یک " کلمه " را در زبان عبری و یونانی آن برای شما تشریح میکند در ضمن به شما میگوید که چند بار این کلمه در کجا و چطور در طول کتابمقدس به همین شکل و معنا تکرار شده است.

در رسالۀ عبرانیان فصل سوم و چهارم کمله ایی تکرار شده است که با کمی تمرکز کردن به آن اهمیت تاکید این کلمه توسط نویسنده برای خوانندۀ نامۀ او را کشف میکنیم. این کلمه عبارت " داخل شدن " است. جالب اینجاست وقتی که با این کلمه در این دو فصل آشنا میشویم، نویسندۀ رسالۀ عبرانیان آن را در فصلهای بعدی بخصوص فصل نهم و دهم نیز استفاده میکند، گویی قصد دارد تا آنها را به هم وصل کند و به ما راز الهی مهمی را بازگو کند.

نامه های عهد جدید باید از اول تا به آخر خوانده شود تا بتوانیم آنچه که در فکر و نیت نویسندۀ آن بوده است را درک کنیم. آیا شده است تا حالا نامه ایی را تا نصفۀ آن بخوانید و بگویید فردا بقیه اش را میخوانم! شما نامه را شروع میکنید و تا آخر آن را نخوانید آن را زمین نمیگذارید. با رساله های نوشته شده در عهد جدید نیز باید چنین کرد. زیرا انها نامه هستند. پس ما نمیتوانیم یک آیه یا یک فصل یا دو فصل یا غیره را از یک رساله برداریم و یک نتیجه گیری کلی در خصوص امری بنماییم. گاها لازم است حتی برای درک بهتر از نیت نویسندۀ مثلا رسالۀ اول پطرس شما با خود پطرس در زندگی او در اناجیل رجوع کنید یا وقتی رسالۀ رومیان را میخوانید به نامۀ اعمال رسولان رجوع کنید زیرا وقایع و حوداث با هم در ارتباط هستند و ما نمیتوانیم آنها را مجزا از هم ببینیم.

نگاهی به رسالۀ عبرانیان 

با علم بر اینکه ما کل رسالۀ عبرانیان را خوانده‏ایم، وقتی از فصل اول آغاز میکنیم شما با توجه به ایات درج شده گویی به این نتیجه میرسید که نویسنده قصد دارد تا مقام و شخصیت عیسای مسیح را برای خوانندۀ خود بازگو کند که او که بوده و درجۀ او در آفرینش هستی تا چه حد میباشد. که او از آغاز بوده است. در آفرینش حضور داشته است. که او از فرشتگان نیز مقامش بالاتر میباشد. در فصل دوم شما با کار عظیم صلیب عیسای مسیح اشنا میشویم که با توجه به مقامی که نویسنده در فصل اول از او با خوانندۀ خود سخن گفته بود، اکنون قصد دارد تا به خوانندۀ خود بگوید همان عیسای مسیح که چنان مقامی داشت، خود را کوچک و خوار نمود تا نجات ازلی و جاودانی را برای ما به ارمغان بیاورد. در فصل سوم نویسندۀ عبرانیان که مخاطبین نامۀ او ایمانداران مسیحی که از دین یهود هستند میباشند، مجددا مقام عیسای مسیح را مطرح میکند، اینبار مقام او را از خود موسی نیز بالاتر میداند(آیۀ ۳) سپس وقتی از موسی سخن میگوید، گویی قصد میکند تا خاطرات گذشتۀ قوم اسرائیل را، نیاکان مخاطبین نامۀ خود را، به یاد آنها بیاورد. و برای اینکه به ایمانداران امروز خود درس وفاداری و تسلیم بودن و مطیع بودن به فرامین عیسای مسیح را بدهد، خاطرات نیاکان آنها را به آنها یادآوری میکند که آنها چنین نکردند و چنین نبودند و سپس به آنها میگوید که به دلیل این نااطاعتی و تسلیم نبودن و خلاء ایمان واقعی به رهاننده و نجات دهندۀ آنها که با دست پرقدرت و عظیم و مهربان خود آنها را از اسارت مصریان ازاد ساخته بود، چه رویداد تلخی بر آنها وارد شد. پس میگوید:" پس چنانکه روح‏القدس میگوید امروز اگر آواز او را بشنوید دل خود را سخت مسازید چنانکه در وقت جنبش دادن خشم او در روز امتحان در بیابان. جاییکه پدران شما مرا امتحان و آزمایش کردند و اعمال مرا تا مدت چهل سال میدیدند. از اینجهت به آن گروه خشم گرفته گفتم ایشان پیوسته در دلهای خود گمراه هستند و راههای مرا نشناختند. تا در خشم خود قسم خوردم که به ارامی من داخل نخواهند شد."( فصل ۳ ایات ۷- ۱۱ ) نویسندۀ عبرانیان از چه سخن میگوید با رجوع کردن به کتاب اعداد فصل 14 ما پاسخ خود را پیدا خواهیم کرد. موضوع چیست؟

نگاهی به عقب!

 تقریبا سال دوم خروج اسرائیل از مصر به رهبری موسی بود( اعداد ۱۰: ۱۱ ) در این دو سال اسرائیلی ها بارها خروج خود را رهبری موسی را قدرت خدا را به زیر سوال برده بودند. اکنون از صحرای سینا کوچ کرده و به سمت سرزمین موعود حرکت میکنند. در فصل یازده موسی میگوید که قوم آنقدر کفر و بی ایمانی خودشان را نشان دادند که خشم خداوند مانند آتشی اردوگاه آنان را مشتعل ساخت. سپس قوم از خوراک خود نزد موسی شکایت کردند.( اعداد ۱۱: ۴- ۱۰ ) سپس موسی از رهبری کردن این جماعت یاغی و شورشگر نزد خدا فریاد برآورد که خسته شده است. پس خدا رهبرانی چند برای یاری کردن موسی تعیین نمود( ۱۱: ۱۱- ۱۷ ) در فصل ۱۲ اینبار خانوادۀ خود موسی هستند که بر او شکایت و گلایه میکنند، مریم و هارون.( ۱۲: ۱- ۱۶ ) در فصل ۱۳ خداوند از موسی میخواهد که دوازده نفر، هر نفر نمایندۀ یک قبیلۀ اسرائیل برای شناسایی سرزمین موعود به داخل کنعان بفرستد. موسی چنین میکند و دوازده نفر وارد سرزمین کنعان شده و به مدت چهل روز تا به شمال سرزمین کنعان رفته و همۀ اخبار را با خود برای قوم میاورند. اخباری که تکان دهنده بود، البته از دید ده نفر آنها! آنها تماما دل قوم را از ورود به آن سرد میکنند و تماما قوت و قدرت آن خدایی که آنها را از دریای سرخ عبور داده بود و به مدت دو سال آنها را در صحرا حفظ کرده بود را فراموش میکنند. در فصل ۱۴ نامۀ اعداد قوم علنا در بی ایمانی و یاس فریاد زدند از ناتوانی خود در پیروزی بر دشمنان خود گریه کردند، گویی که خدای آنها مُرده است. و وقتی یوشع و کالیب دو نفر دیگر از جاسوسان اسرائیلی با ایمان و اطمینان از قوت یهوه به قوم سخن گفتند که خیر، پیروزی برای ما مهیا شده است. نباید ترسی به دل راه بدهیم زیرا خدا با ماست. اما قوم در پاسخ به این دو نفر قصد میکنند در اوج بی ایمانی خود آنها را سنگسار کنند( ۱۴: ۱۰ ) خشم یهوه بر قوم ریخته میشود و سوگند میخورد که:" بدرستی که ایشان زمینی را که برای پدران ایشان قسم خوردم نخواهند دید و هر که مرا اهانت کرده باشد آن را نخواهد دید."( ۱۴: ۲۳ ) سپس یهوه فرمان خود را در بارۀ تنبیه قوم بی ایمان صادر میکند:" بر حسب شمارۀ روزهایی که زمین را جاسوسی میکردید یعنی چهل روز، یک سال بعوض هر روز بار گناهان خود را چهل سال متحمل خواهید شد و مخالفت مرا خواهید دانست."( ۱۴: ۳۴ ) آن روزها تمام آن ده جاسوسی که خبر شوم و بی ایمانی در خصوص سرزمین کنعان را برای قوم آوردند به دلیل بیماری وبا مُردند به غیر از یوشع و کالیب. جالب اینجاست که وقتی یهوه در خشم خود عمل کرد و قوم را از ورود به سرزمین موعود در سال دوم خروج آنها از مصر مانع گردید، و وقتی قوم فهمید که چقدر این بی ایمانی آنها، بر آنها صدمه زده است، قصد کردند تا به نحوی گویی دل خدا را بدست بیاورند. به موسی گفتند که ما اشتباه کرده ایم. ما اکنون حاضریم تا به سرزمین کنعان وارد شویم. اما دیر شده بود. آنها از فرمان خدا تجاوز کرده بودند و دیگر گریه و توبۀ آنها نیز کارگر نبود، نه برای چهل سال. و در این چهل سال ماندن قوم اسرائیل در بیابان همۀ آنهایی که از مصر بیرون آمدند، در بیابان مُردند، و هیچکدام از آنها داخل سرزمین موعود نشدند، به غیر از یوشع و کالیب. حتی خود موسی نیز داخل سرزمین موعود نشد، آن هم مجددا به دلیل ضعف ایمان موسی در اعتماد به خدا.( تثنیه ۲۳- ۲۷ )

داخل شدن ما در آرامش مسیح 

نویسندۀ رسالۀ عبرانیان با یاری گرفتن از رویداد حیاتی در زندگی اسرائیل به ایمانداران مسیحی هشدار میدهد که مبادا آنها نیز به دلیل عدم ایمان و وفاداری به قوت و قدرت عیسای مسیح، او که از آفرینش بوده، او که مقامش از فرشتگان نیز والاتر است، او که حتی از موسی نیز عظیم تر است، او که جانش را برای نجات و رستگاری آنها داده است، به دلیل ضعف اعتماد و ایمان به او داخل آرامش ازلی وعده داده شده در عیسای مسیح که از آفرینش برای آنها مهیا شده است نشوند. نویسندۀ رسالۀ عبرانیان این را یازده بار در دو فصل سوم و چهارم تاکید میکند!( ۳: ۱۱ و ۱۸ و ۱۹  و ۴: ۱ و دو بار در ۳  و ۵ و ۶ و ۷ و ۱۰ و ۱۱ )و هر بار عبارت بی ایمانی را دلیل عدم ورود قوم اسرائیل در آرامش تعیین شده برای آنها در سرزمین موعود میخواند. نویسندۀ عبرانیان این آرامش وعده داده شده را چطور ترسیم میکند؟ او آن را با آرامش خداوند از کار خود در روز هفتم مقایسه میکند.( پیدایش ۲: ۲- ۳ ) چه آرامش عظیم و غیرقابل بیانی میتواند باشد! آرامش خدا، آرامشی که پس از آفرینش تمامی هستی و خلقت تمام حضور و هستی خدا را فرا گرفت. یکنفر از همه چیز و همه چیز در یکنفر و همه چیز در همه چیز و همه کس از همه چیز و همه کس از همه کس آرامی پذیرفتند و دیگر دغدغۀ خاطر یا رنجش یا مصیبت یا اندوهی یا اشکی یا غمی نبود. زیرا جایی که آرامش خدا وجود دارد صلح ازلی و پایدار وجود دارد. رسالۀ عبرانیان به ایمانداران مسیح میگوید چنین آرامشی برای ما مهیا شده است، با ایمان داخل آن شویم. و با بی ایمانی خود به عیسای مسیح و قوت لایزالی او، خود را از داخل شدن در آن مانع نشویم. نهایتا در آیۀ ۱۱ فصل ۴ نویسندۀ رسالۀ عبرانیان میگوید:" پس جد و جهد بکنیم تا به آن آرامی داخل شویم مبادا کسی در آن نافرمانی عبرت آمیز بیفتد." 

روزهایی را یادم میاید که با گروه بچه های حزب توده به کوه پیمایی‏های چند روزه میرفتیم. بابک شهمیرزادی را هرگز فراموش نمیکنم. او راه را به خوبی میدانست. او از شهمیرزاد تا ساری را بارها پیاده رفته بود. او میدانست به کجا میرود و راهی که میرفت را ما با اطمینان او را دنبال میکردیم. وقتی او داخل یک جاده یا یک دره یا جنگل میشد ما از او سوال نمیکردیم که کجا میرویم؟ ما در اطمینان و ارامش بابک از اینکه راه را میدانست داخل میشدیم. زیرا بابک قبلا این راه را رفته بود و میدانست، ما با اطمینان به بابک دنبال او میرفتیم. و چقدر بیاد ماندنی بود! چه روزهای زیبایی! 

عیسای مسیح رو به ایمانداران خود کرده و میفرماید:" و جاییکه من میروم میدانید و راه را میدانید." ( یوحنا  ۱۴: ۴ ) شاید باشند کسانی که مانند توما از خداوند سوال کنند که:" ای آقا نمیدانیم کجا میروی پس چگونه راه را توانیم دانست." ( یوحنا ۱۴: ۵ ) عیسای مسیح پاسخ داده است که:" من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچکس نزد پدر جز بوسیلۀ من نمیاید." ( یوحنا ۱۴: ۶ )

من میترسم وارد جایی بشوم که قبلا در آن نبوده ام! اما اگر بابک شهمیرزادی قبلا در آن داخل شده است و از آن برای من سخن گفته است من با اعتماد به بابک شهمیرزادی داخل آن میشوم. عیسای مسیح ما را به ارامش ازلی خود فرا میخواند که داخل آن شویم. آرامش او منتظر ماست. باید با ایمان داخل آن شویم. زیرا میدانیم که عیسای مسیح قبلا در آن وارد شده است. این دقیقا همان تاکیدی است که رسالۀ عبرانیان در باب نهم و ده به خوانندۀ نامۀ خود میکند. او که هنوز در پی تاکید کردن بر واژۀ " داخل شدن " میباشد اکنون تاکید میکند که عیسای مسیح:" نه به خون بزها و گوساله ها بلکه به خون خود یک مرتبه فقط به مکان اقدس داخل شد و فدیۀ ابدی را یافت." ( عبرانیان ۹: ۱۲ ) عیسای مسیح داخل مکانی شد که در آن آرامش ازلی خدا وجود دارد. اکنون او ما را فرامی میخواند که داخل آن آرامش شویم. سپس نویسندۀ رسالۀ عبرانیان از خوانندگان نامۀ خود میخواهد که:" پس ای برادران چونکه به خون عیسی دلیری داریم تا به مکان اقدس داخل شویم." ( عبرانیان ۱۰: ۱۹) و وقتی این را تاکید کرد، هشدار خود را به همۀ ما میدهد. همان هشداری که در قوم اسرائیل و عدم ورود آنها به سرزمین موعود مانند تنبیهی اسمانی نصیب همۀ آنها شد. در همین فصل ۱۰ آیۀ ۲۶ و ۲۷ نویسندۀ عبرانیان به ما میگوید اگر پس از دانستن تمام این هشدارها، این برکات تعیین شده، این پیروزی معین شده، کار عظیم عیسای مسیح، خون ریخته شدۀ مسیح برای کفارۀ گناهان ما، اگر پس از تمام این باز از عیسای مسیح نااطاعتی کنیم و در بی ایمانی به او بسر ببریم، نه تنها هرگز داخل آن آرامش وعده و ازلی نخواهیم شد، بلکه دیگر با گریه و توبه نیز مقبول خداوند قرار نمیگیریم، کمااینکه قوم اسرائیل قرار نگرفت. 

نوشته: حسین گل هاشم