X

تفسیر و بررسی رساله عبرانیان بخش ۱۱

 

رساله عبرانیان و چالش های الهیاتی برای مسیحیان امروز

به نظر میرسد که این رساله تا به اینجا باید ما را قانع کرده باشد که چه ارزش و بهایی والایی برای الهیات درست مسیحی از خود در تاریخ کلیسا بجا گذاشته است. اما همانطور که در آغاز این نوشته قید کردم، زمان تغییر کرده است و انسانها و معیارها تغییر کرده اند. بالاتر دیدیم که دنیای ما با سرعت در جهت خلاف اراده و خواسته خدا پیش میرود و انسان امروزی با همت خاصی در رد کردن تمامی موجودیت خدا میباشد. مذاهب دنیا در یک رقابت سرسام آور در پی ثابت کردن درست بودن باور خود هستند. و در این میان مسیحیتی در حال رشد میباشد که متاسفانه هر روز با آن مسیحیت سنتی و کتابمقدسی فاصله میگیرد. کلیساها بیشتر به مکان برنامه های تفریحی و سرگرمی و کلاس های برانگیزی و تشویق افراد در زندگی و کار مبدل شده اند. مبشرینی که در سرزمینهای بیگانه از طرف کلیساها فرستاده شده اند، بیشتر در پی جمع شدن با دیگر افراد با باورهای دیگر در یک گردهم آیی دوستانه میباشند تا زیستن در  بشارت انجیل مسیح، گسترش انجیل مسیح و شاگردسازی و بنای کلیسای مسیح. بندرت از منبر کلیسا از جفا و رنج برای نام مسیح، انجیل مسیح، ماهیت زندگی ما و رنجهای ایمان ما در این دنیای تاریک میشنویم.

 ماموریت خدا برای رسانیدن پیام انجیل خوش مسیح به دادن خبر خوش، موفقیت و شادی و دوستی با همه باورها و همه عقاید و همه انسانها میباشد. در این هیچ اشکالی نیست، اما چه بر سر خداوندی عیسای مسیح آمده است؟ چه بر سر اقتدار او آمده است؟ چه بر سر پیام انجیل او آمده است؟ چه بر سر موعظه و بشارت این اولین پیام عیسای مسیح که دلیل آمدن او بر روی زمین و مرگ بر صلیب و رستاخیز و صعود او گشت در کلیساها افتاده است که فرمود:« وقت تمام شد و ملکوت خدا نزدیکست پس توبه کنید و به انجیل ایمان بیاورید.»؟ ( مرقس ۱: ۱۵)  چه بر سر اقتدار و تعلیم تمام کتابمقدس افتاده است؟ چه بر سر ایستادن و پایداری در ایمانی که به قیمت خون و رنج و جفای پدران ایمان به دست ما رسیده و ما نیز باید آن را به دست نسل بعدی بسپاریم افتاده است؟ چرا کلیسا، مکانی برای جمع شدن ما و برای ایجاد کردن احساس خوب به ما شده است در حالی که باید جایی برای پرستش حقیقی خدای زنده و تنها پرستش او، و جلال دادن به او بوده باشد. جایی بوده باشد برای مشارکت ایمانداران در کنار هم، یکدلی آنها و محبت آنها به همدیگر. جایی برای فرستادن کلیسا به دنیای بیرون و ایستادن برای صلح و برابری و عدالت در میان همسایگان و شهر و سرزمینی که در آن بسر میبریم و دعوت کردن انسانها به چنین منبع صلح و برابری و عدالتی که خود عیسای مسیح میباشد، نه برنامه های کلیسایی نه جلسات کلیسایی نه مدارک والاتی الهیاتی از سمیناری ها؟ 

دکتر لوک تیموتی جانسون بواسطه پیام رساله عبرانیان و آنچه بواسطه آن برای کلیسا باقی مانده است سه چالش را برای دنیای امروز و مسیحیان امروزی دیده است[1]. چالشی برای درک درست این رساله، خواندن دقیق آن، و اجرا و ایستادن در حقایق الهی آن. این سه چالش را اینگونه نام برده است:

۱-خدای زنده، کلام زنده

۲-تعلیم بالغ و کاملی از مسیح

۳-راه شاگردسازی

اجازه بدهید بطور خلاصه به این سه بپردازیم.

۱-خدای زنده، کلام زنده. دکتر جانسون باور دارد که رساله عبرانیان در خصوص خدایی سخن میگوید که سخن گفته است. او میگوید« از آنجایی که دنیایست که بر اساس کلام خدا بنا گشته است، پس دنیایی ست که خدا را مکشوف ساخته و بواسطه آن خدا مکشوف میسازد. خدای یک حقیقت والا و برتر است، منبع وسرچشمه همه چیز، و هدف و غایت هر آنچه حیات دارد.»[2] دکتر جانسون بر اساس این رساله میگوید که آیات نیز نشان میدهند که این خدا وارد یک رابطه شخصی با انسانها گردیده است. و این را نشان میدهند که این خداست که در ابتدا با انسان سخن گفته است:« خدا که در زمان سلف به اقسام متعدد و طریقهای مختلف بواسطت انبیاء به پدران ما تکلم نمود. در این ایام آخر به ما وساطت پسر خود متکلم شد.»( عبرانیان ۱: ۱- ۲ ) این کلام زنده و آنطور که ایمانداران مسیحی امروز باید با آن روبرو شده، باور داشته و از آن تغذیه گردند سه مشکل را برای آنها ایجاد میکند و با این سه مشکل ما سه سوال را خواهیم پرسید :

الف- که‌ آیا امروز ایمانداران مسیحی چنین دنیایی را که خدا بواسطه کلام خود آفریده است را با دیگران شریک شده و از آن با آنها صحبت میکنند یا نه؟ آیا از خدایی صحبت میکنند که عبرانیان از او اینگونه سخن میگوید که به قوت کلام خود همه چیز را خلق کرد، حفظ کرده و تا به آخر حفظ خواهد کرد.

ب-آیا امروز ایمانداران مسیحی همچنان باور و ایمان دارند که این کلام مقدس خدا همچنان کلام مقدس خداست و بواسطه آن خدا با ما سخن گفته است، و هنوز هم سخن میگوید یا اینکه یک یادداشت و نوشته قدیمی ست؟

پ-آیا امروز ایمانداران مسیحی باور دارند که کلام خدا نه تنها زنده است در باور خود کلام زنده خدا بلکه زنده است تا وارد زندگی انسانها شده و زندگی های انسان را عوض کند؟

دکتر تیموتی جانسون چنین این بخش را خلاصه کرده است:« تنها زمانی که آیات کتابمقدس با کار خدا در زندگی انسانهای امروزی وصل میگردد، مسیحیان امروزی حقیقتا قادر هستند وارد دنیایی گردند که توسط عبرانیان به تصویر کشیده شده است.»[3] 

۲-تعلیم بالغ و کاملی از مسیح. دکتر جانسون در این بخش چنین ادامه داده است که در این رساله از عیسایی خواهیم شنید و روبرو خواهیم شد که با نوشته های دیگر عهد جدید نه اینکه متفاوت باشد بلکه در آنها بنا به اقتضاء و دلیل نوشته های آنها بیان نشده است. او میگوید در این رساله بارها نام ساده « عیسی » را مکررا مشاهده میکنیم که گویای سخن گفتن از انسان بودن مسیح میباشد.( ۲: ۹ و ۳: ۱ و ۴: ۱۴ و ۶: ۲۰ و ۷: ۲۲ و ۱۰: ۱۹ و ۱۲: ۲۴ و ۱۳: ۱۲ و ۲۰ ) نام مسیح گاها به چشم میخورد( ۳: ۶ و ۱۴ و ۵: ۵ و ۶: ۱ و ۹: ۱۱ و ۱۴ و ۲۴ و ۲۸ ) اما ترکیب « عیسای مسیح » فقط سه بار دیده شده است( ۱۰: ۱۰ و ۱۳: ۸ و ۲۱ ) در این رساله غالبا از عیسی بعنوان « پسر» نام برده شده است( ۱:۲ و ۵ و ۸ و ۳: ۶ و ۵: ۵ و ۸ و ۷: ۲۸) همانطور که بعنوان « پسر خدا » ( ۴: ۱۴ و ۶: ۶ و ۷: ۳ و ۱۰: ۲۹ ) و « خداوند » ( ۱: ۱۰ و ۲: ۳ و ۷: ۱۴ و ۱۳: ۲۰ ). عبرانیان عمدتا لقب « پسر انسان » را به عیسی ربط میدهد ( ۲: ۶، رجوع کنید به مزمور ۸: ۴ ) و وقتی از مزمور ۴۴: ۷- ۸ در عبرانیان ۱: ۸ میخوانیم میتوانیم بفهمیم که عبرانیان، عیسای مسیح را بعنوان خدا معرفی میکند. در این رساله است که ما لقب ها و نام هایی تازه در باره عیسای مسیح میخوانیم که به ندرت در نوشته های دیگر عهد جدید با آنها روبرو میشویم. مانند « وارث» ( ۱: ۲ ) « نخست زاده » ( ۱: ۶ ) « شبان اعظم گوسفندان » ( ۱۳: ۲۰ ) « رییس نجات »، « پیشوا» ( ۲:۱۰ و ۱۲: ۲ ) « کامل کننده » ( ۱۲: ۲ ) ، « مقدس کننده » ( ۲: ۱۱) ، « رسول » ( ۳: ۱ ) ، « سازنده خانه خدا » ( ۳: ۳ ) ، « سبب نجات جاودانی » ( ۵: ۹ )، « پیشرو » ( ۶: ۲۰ )، تضمین کننده یا« ضامن » ( ۷: ۲۲ ) ، «خادم» ( ۸: ۲ ) واسطه یا « متوسط » ( ۸: ۶ و ۱۲: ۲۴ ) 

دکتر جانسون ادامه داده است که با بکار بردن این نام ها و این القاب برای عیسای مسیح در حقیقت عبرانیان بر دو بُعد مسیح شناسی تاکید کرده است:

الف-یک بُعد عیسای مسیح آن کسی که نجات را برای انسان از جانب خدا آورده است( رسول، سبب، مقدس کننده، شبان، خادم، سازنده، ضامن) 

ب- بُعد دوم عیسای مسیح انسانی که قصد دارد قابل دسترسی برای انسان باشد( وارث، نخست زاده، پیشوا، پیشرو، کامل کننده.) و آن طوری که او هر دو بُعد را به هم متصل میسازد نقش او بعنوان « واسطه یا متوسط » بین خدا و انسان است. 

چه درکی باید از دو بعد عیسای مسیح در باور مسیحی خود داشته باشیم؟ برای ما بعنوان ایمانداران مسیحی چه باید داشته باشد؟ دکتر جانسون با اشاره کردن به عبرانیان ۲: ۱۰ که میگوید « زیرا او را که بخاطر وی همه و از وی همه چیز میباشد چون فرزندان بسیار را وارد جلال میگرداند شایسته بود که رییس نجات ایشان را به دردها کامل گرداند.» چهار نتیجه گیری کرده است که این دو بُعد بالا را مستقیما در ارتباط دارد و آنچه که در باره عیسای مسیح در این رساله قصد دارد تا مخاطبین او بدانند. آیه بالا به مخاطبین خود میگوید که:

الف-عیسای مسیح یکی از خود آنها بود. او « پیشوا» و « رییس نجات » بود. از اینرو هر آنچه بر او روی داد بر دیگرانی که او از میان آنها بیرون آمده بود نیز روی میداد. 

ب-عیسای مسیح بعنوان انسان، در مسیر کامل شدن پیش رفت. « و کامل شده » ( ۵: ۹ ) این به کمال رسیدن انسانی عیسای مسیح که خود را بواسطه دردها و تحمل و عبور از آنها بر او گذشت او را نمونه ایی ساخت تا دیگران او را دیده، او را پیگیری کرده و به کمال درک طرح الهی خدا در مسیح برسند و در دانش آن دیگر شیرخواره نمانند بلکه مشتاق خوراک قوی روحانی باشند. زیرا مسیح این کمال و درک آن را در اختیار آنها قرار داده است.

پ-مجددا دقت باید کرد که این « و کامل شده» از دردها و مصیبتها عبور کرده بود. عبرانیان در این مرحله بیشتر به انسانی بودن مسیح تاکید دارد تا بر خداوندی او.[4] تنها در چنین شرایطی میتوانست عیسی بنام پیشوا و رییس نجات خطاب گردد. 

ت-این آیه به خواننده نشان میدهد که راه به کمال رسیدن راه درد و رنج است.

این نکته آخر برای ما ایرانیان مسیحی که از زمینه اسلام آمده ایم تاحدود بسیار زیاد آشناست. ما با مویه و درد و رنج آشنایی خاصی داریم. اما آنچه نویسنده عبرانیان قصد دارد تا با مخاطبین خود سخن بگوید این نیست که باید خود را رنج بدهند و از حیث جسمانی خود را ذلیل سازند تا بتواند به کمال روحانی برسند. دکتر جانسون باور دارد که این ۵: ۷- ۹ عبرانیان در خصوص آزار جسمانی مسیح سخن نگفته است. بلکه تمام مراحل زندگی عیسای مسیح تا به زمان مرگ بر صلیب و آن ازاری که در آن متحمل گشت.

 من به شخصه با این نظر دکتر جانسون کاملا موافق هستم. من باور ندارم مسیح عیسی فقط در باغ جتسیمانی و یا بر بالای صلیب رنج و عذاب کشید. من باور دارم با تولد و بسته شدن نطفه او در مریم باکره، تحمل درد و رنج مسیح آغاز گشت. ما از دوران نوجوانی او خبری نداریم اما واقعه لوقا نوری بر این باور و نظر من میاندازد که عیسای مسیح به مریم و یوسف که نگران او شده بودند در سن دوازده سالگی فرمود: « از بهر چه مرا طلب میکردید مگر ندانسته اید که باید من در امور پدر خود باشم.» ( لوقا ۲: ۴۹) من باور دارم( جای بررسی این ایه نیست) با بیان این ایه، عیسای مسیح از سن دوازده سالگی به این باور رسیده بود که او آن مسیح موعود بوده و برای برداشتن گناهان بشر به روی زمین آمده است و روزی برای آن بر صلیب خواهد مرد. درست در این زمان این عذاب و رنج مسیح آغاز گشته و بسمت کامل کردن او پیش میرود. 

دکتر جانسون میگوید این به کمال رسیدن او در مسیر این رنجها و دعاها و مناجات در طول زندگی به نیتجه میرسد. سپس اینگونه قصد خود را خلاصه کرده است: « خداوندی عیسای مسیح در درون او به طور تدریجی راهی مشخص و خاص برای بیان احساسات درونی و انسانی او پیدا کرد.»[5]  

ایا ما امروز بعنوان ایمانداران مسیحی قادر هستیم این به کمال رسیدن و آنگونه که عیسای مسیح با زندگی خود برای ما نمونه گذاشت دنبال کنیم؟ ایا قادر هستیم تمامی دردهای زندگی، دردهای خدمت، دردهای جسم را در مسیر این به کمال رسیدن باور مسیحی خود بکار ببریم؟

ادامه دارد...

 

[1] Ibid.44-60

[2] Ibid.45

[3] Ibid.48.

[4] Ibid.53

[5] Ibid. 54.