X

تفسیر مزمور ۲۳ داود بخش اول

رازهای نهفته شدۀ الهی در مزمور ۲۳

تفسیری کوتاه بر مزمور بیست و سوم داود

نوشتۀ: ح.گ

شهرت مزمور ۲۳

این را به قوت میتوانم بگویم که ایمانداران تمام دنیا حتی اگر هیچ کتاب و هیچ بخشی از کتب عهد عتیق را نخوانده باشند، از مزمور ۲۳ تا حدودی اطلاع دارند! یادم میاید حتی زمانی که من ایماندار مسیحی نبودم و در ایران زندگی میکردم، کتابی به دستم رسید که در زیر خفقان و تاریکی حکومت اسلامی از انگلیسی به فارسی ترجمه شده بود. در این کتاب که به نظر میرسید بیشتر تمرکز به شادی در زندگی و کامیابی داشت. خوانندگان را تشویق میکرد تا در زندگی آرامش داشته باشند. نویسندۀ کتاب یک خانم کاتولیک بود و او در این کتاب خود، از مزامیر داود استفاده کرده بود. مترجم نیز این مزامیر را از نسخه های کتاب مقدس برداشت کرده و آن را در کتاب گذاشته بود. در آن دورانی که کلام خدا در ایران نایاب بود و شما نمیتوانستی یک نسخۀ درست و صحیح کتابمقدس را در کتابفروشی به صورت علنی بخرید، دیدن این مزامیر و خواندن آنها برای من مانند چشمه ایی خنک و زلال در یک بیابان میمانست. من در چنین شرایطی با مزمور ۲۳ آشنا شدم. و برای من که یک چوپان زاده بودم و در میان گله ها و چشمه زارها و کوهستانها و مرغزارها بزرگ شده بودم، وقتی میخواندم :" خداوند شبان من است." آنقدر ملموس و نزدیک و دلنشین بود که گویی تمامی آسمان با من سخن میگوید...و نهایتا گفت!

به هر حال میدانم که شما نیز به نوعی تجارب روحانی خودتان را با این مزمور دارید. میتوانم بگویم چه بسا بسیاری از شما آن را حفظ باشید. و در حالت جدی آن، این مزمور را به صورت گردنبند، دستنبد، بر دست یا گردن خود حمل کنید! داده باشید با خط خوش نستعلیق آن را برایتان بنویسند و آن را در قابهای زرین گذاشته، و آن را بر سر در اتاق نشیمن خود آویزان کرده باشید. من به شما حق میدهم که با این مزمور تا به این حد زیاده روی کنید! نه به دلیل دیدگاه شما، بلکه به دلیل حجم و بار روحانی غنی و پربار نهفته شده در این مزمور که فقط ۶ ایه هم بیشتر نیست!

چند وقت پیش این فرصت به من داده شد که در خصوص مطلبی دروسی را آماده کنم. مزمور 23 بخشی از این مجموعه بود. و من که مانند شما بارها و بارها مزمور ۲۳ را خوانده بودم، و به یاد داشتم، و خاطرات دیرینه و قدیمی خودم را زمانی که در ایران بودم را با آن تازه میکردم، وقتی از نزدیک به این مزمور خیره شدم و بر آن تمرکز کردم و قصد کردم تا دلایل و مفاهیم آن را درک کنم، به رازهایی پی بردم که هرگز قبل به آن توجه نکرده بودم. رازهایی که به من یاری کرد تا شخصیت یهوه، خدای داود، که او را بر آن داشته بود که این مزمور را بنویسد را بهتر و بهتر بشناسم. من قصد دارم این فیض روحانی را که در مطالعۀ این مزمور نصیب من شده است را با شما شریک شویم. دعای من این است که برای شما نیز منبع شادی و شور روحانی، شناخت بیشتر یهوه، خدای خداوند ما عیسای مسیح گردد، قلب او را تاحدودی بشناسید، تا من و شما بیشتر و بیشتر در زیستن با او لذت ببریم. یعنی آنچه که هرگز برای ما در دین اسلام و در رابطۀ ما با الله میسر نبود.

 

چه وقت  داود مزمور ۲۳ را سرائید و مناسبت آن

در ترجمۀ انجیل قدیم وقتی به مزمور ۲۳ میرسید اگر دقت کنید میخوانید که نوشته است: " مزمور داود " این گویای این است که جمع آوری کنندگان اولیۀ مزامیر مطمئن بودند که این مزمور را داود سرائیده است. اما مزامیر اشعار و سرودها هستند. و هر شعر و هر سرودی برای سرایندگان آن بنا به مناسبتها و موقعیتهای خاص بوده است. یک شاعر یا یک سرایندۀ سرود، بقولنا هر وقت جام احساسات درونی او لبریز شد و از آن سرازیر شد، دیگر قادر به نگه داشتن آن در درون خود نیست، و آنگاه او قلم برداشته و تمامی آن را بر کاغذ میریزد. جالب است بدانید که مناسبت مزمور ۲۳ چه بوده است. داود در چه شرایطی بود که این مزمور را نوشت؟ مفسرین مسیحی و اغلب متفکرین یهود معتقد هستند که داود وقتی این مزمور را نوشت که در شرایطی که در کتاب اول سموئیل فصل ۲۵ برای ما قید شده است بوده است. در این بخش کتاب سموئیل میخوانیم که داود که از دست شائول پادشاه اسرائیل فراری است و برای حفظ جان خود در غاری در عدولام ساکن شده بود به مقرهایی در عین جدی ( اول سموئیل ۲۳: ۲۹ ) جابجا میشود.( منطقۀ جنوبی در کنار دریای مُرده ) در این زمان داود قریب به ۶۰۰ مرد جنگی را با خود دارد. سپس پس از مرگ سموئیل نبی، میخوانیم که داود به سمت بیابان فاران حرکت میکند. در یکی از روزها داود ده نفر از جوانان خادم خود را نزد مردی نابال نام در بیابان فاران میفرستد. در آغاز فصل ۲۵ نویسنده به ما میگوید که این مرد " املاکش در کرمل بود و آن مرد بسیار بزرگ بود و سه هزار گوسفند و هزار بز داشت."( اول سموئیل ۲۵: ۲) در همین بخش میخوانیم که داود و سربازان او املاک این مرد، نابال، را از دست دشمنان و فلسطینیان که بر او هجوم میاوردند حفظ میکردند. و در واقع ژاندارم اموال او بودند. به هر حال روزی داود ده نفر از خادمین جوان خود را نزد این مرد میفرستد و از او میخواهد که برای سربازان او خوراک بفرستد. نابال در فصل پشم چینی گوسفندانش بود و این فصل جشن است. داود در بیابان است، او هیچ حمایتی از جایی ندارد. و ۶۰۰ نفر مرد همراه او هستند. و آنها گرسنه اند. و او انتظار داشت وقتی آن ده جوان به نزد نابال میروند، او برای تمام زحماتی که داود و سربازانش برای او کشیده بودند، در چنین زمان جشن و شادی که مالک گوسفندان، چند تا گوسفند را قربانی کرده و همه را به آن دعوت میکند، برای داود نیز مقداری خوراکی بفرستد. اما آن ده جوان با عکس العمل زشت و غیرقابل انتظار این مرد احمق و نادان روبرو میشوند( نابال به زبان عبرو یعنی احمق!) و او به این ده فرستادۀ داود هیچ خوراکی‏ایی نمیدهد. خبر به گوش داود میرسد، و او اینبار به ۴۰۰ نفر از سربازان خود فرمان میدهد که شمشیرها را به کمر ببندند و به سمت جایی که نابال ساکن است حرکت کنند و به آنها فرمان میدهد که تا طلوع صبح هیچ ذکوری را برای نابال باقی نگذارند( ۲۵: ۳۴) در همین زمان، در راه داود و سربازان او به زمینی که نابال در آن ساکن بود، خبر به گوش همسر نابال به نام ابیجایل میرسد که همسر او با فرستادگان داود چه کرده است و داود قصد دارد چه کند پس او که زنی حکیم بود، بلافاصله عمق فاجعه را تشخیص  داده، و با کاری که میکند، داود را از این عمل پشیمان میسازد. این زن تمامی خوراک مورد نیاز داود و سربازان او را با میل و خوشی تهیه کرده و آن را به او میسپارد. و داود در قبال به او میگوید:" یهوه خدای اسرائیل متبارک باد که ترا امروز به استقبال من فرستاد. و حکمت تو مبارک و تو نیز مبارک باشی که امروز مرا از ریختن خون و از کشیدن انتقام خویش بدست خود منع نمودی."( ۲۵: ۳۲- ۳۳)

برای داود آن روز روز پیروزی یهوه بود. زیرا او مجبور نشده بود تا به زور شمشیر و ریختن خون به خواستۀ خود برسد. آن روز برای داود روزی بود که یهوه توسط ابیجایل نیاز او و ۶۰۰ نفر سرباز دیگر را برآورده کرده بود بدون اینکه او نیازی به این داشته باشد که دستش را برای انتقام از مردی گناهکار و احمق و اطرافیان او بلند کند. البته چون داود از خون نابال گذشت، یهوه نگذشت! زیرا انتقام از آن اوست نه از آن انسان. داود وقتی خبر مرگ نابال را شنید که یهوه جان او را گرفته است( ۲۵: ۳۸) دقیقا دانست که تمامی این تدارکات را خدایش برای او دیده است. و خداوند نیاز او را برآورده کرده است. برای داود آن روز روزی بود که یهوه یکبار دیگر وفاداری خود را به داود ثابت کرده بود. پس داود مزمور ۲۳ را میسراید و در این مزمور تمامی برکات آن روز را از دست یهوه میداند.