X

بررسی و تفسیر رساله افسسیان بخش ۳

 

بررسی کلیسای افسس

         کلیسای افسس چگونه آغاز شد و ایمانداران چگونه به انجا رسیدند؟ شواهدی در نوشته لوقا در نامه اعمال رسولان وجود دارد که نشان میدهد حتی قبل از ورود پولس رسول به شهر افسس، ایمانداران مسیحی در این شهر میزیستند. در نامه اعمال رسولان میخوانیم پولس رسول در سفر دوم بشارتی خود پرسکیلا و اکیلا را که در شهر قرنتس با آنها اشنا شده و تقریبا یک سال و نیم با آنها در آن شهر میماند( اعمال ۱۸ : ۱- ۱۱ ) این دو را با خود به شهر افسس میبرد. بلافاصله پس از ورود به این شهر وارد کنیسه شده( طبق رسمی که او داشت) و به انجیل مسیح موعظه میکند. سپس گویی مدتی کوتاه در آن توقف کرده، این دو نفر را در این شهر قرار میدهد و خود به سفر بشارتی خود ادامه میدهد.( اعمال رسولان ۱۸ : ۱۸- ۲۲ ) سپس میخوانیم پس از رفتن پولس رسول از شهر افسس، شخصی یهودی نام بنام آپلس : « از اهل اسکندریه که مردی فصیح و در کتاب توانا بود به افسس رسید.» وارد شهر افسس میشود.( ۱۸ : ۲۴ ) سپس لوقا ادامه میدهد که پرسکیلا و اکیلا با آپلس آشنا میشنوند به او طریق درست تعلیم را یاد میدهند سپس لوقا میگوید وقتی آپلس شهر افسس را ترک میکرد، « برادران او را ترغیب نموده به شاگردان سفارش نامه نوشتند که او را بپذیرند.» ( ۱۸ : ۲۷ ) سوال این است که این برادران چگونه در افسس شکل یافته بودند؟ چگونه و چطور انجیل به این شهر رسید، دقیقا نمیدانیم. دو احتمال قوی بر این واقعه حاکم است یا ایماندارانی بودند که در روز پنطیکاست در اورشلیم تعمید گرفته و به شهرهای خود بازگشته بودند( اعمال ۲: ۹- ۱۰ ) یا ایماندارانی بودند که پس از شهادت استیفان از اورشلیم آمده و در افسس ماوا گزیده بودند.( اعمال ۸ : ۱ ) 

 سپس در باب نوزده اعمال رسولان میخوانیم که پولس رسول به افسس برمیگردد و در این شهر تقریبا سه سال میماند.( ۲۰ : ۳۱ ) فعالیت گسترده ایی را در این شهر آغاز میکند. و نهایتا این فعالیتهای کلیسایی دشمنان زیادی را در بین یهودیان ساکن افسس( که میگویند تعداد آنها به مراتب بیشتر از شهرهای دیگر در روم بود و چون افسس شهری آزاد بود، یهودیان در آن فعالیتی آزاد و فراوان داشتند،) و یونانیان این شهر بر ضد پولس و کلیسای مسیح میاورد. این دشمنی باعث شورش عظیم شهر افسس میشود که آن را در باب ۱۹ نامه اعمال رسولان میخوانیم که نهایتا پولس رسول مجبور میشود که این شهر را ترک کند. در باب بیستم اعمال رسولان، پولس رسول برای آخرین بار قبل از رفتن خود به اورشلیم که به بازداشت و نهایت زندانی شدن او ختم میگردد در شهر افسس توقفی کوتاه میکند. خادمان و رهبران را جمع کرده و به آنها آخرین هشدارها و تذکرات را میدهد و از آنها در میان اشکهای آنها خداحافظی میکند زیرا به آنها میگوید که دیگر روی او را نخواهند دید. ( ۲۰ : ۱۶- ۳۸ ) این سفر او به اورشلیم به دستگیری او و انتقال او به زندانی در قیصریه که دو سال در آن میماند منجر میشود. سپس از آنجا به روم منتقل شده و دوران زندانی بودن خود را در روم آغاز میکند. اما میدانیم که پولس رسول برای مدتی از زندان روم آزاد شده و به سفرهای بشارتی خود ادامه میدهد و در این دوران است که بر اساس آنچه به تیموتایوس در نامه اول خود مینویسد به افسس بازگشته و تیموتایوس را با دستوارت خاصی بعنوان شبان کلیسا تعیین کرده و به سفر خود ادامه میدهد. ( اول تیموتی ۱: ۳- ۴ ) و میدانیم که پولس رسول در حوالی سالهای ۶۷ بعد از میلاد در روم به شهادت میرسد.   ما مطلب دیگری از کلیسای شهر افسس در نوشته های عهد جدید جدای نامه اعمال رسولان و نامه افسس نمیخوانیم تا اینکه تقریبا سی و دو سال بعد از نامه افسسیان، یوحنای رسول از شاگردان عیسای مسیح که به دوران پیری رسیده بود و پدران کلیسا نوشته اند او برای سالها شبانی کلیسای افسس را بعهده داشته است؛ در مکاشفه ایی که خود عیسای خداوند به او میدهد، در آن هفت نامه ایی که خداوندمان به هفت کلیسای آن زمان میفرستد، اولین نامه ارسالی به این هفت کلیسا را داریم که به کلیسای افسس نوشته شده است!( مکاشفه ۲: ۱ ) که قطعا آن را در این نوشته بررسی خواهیم کرد. 

زمان خدمت پولس رسول در افسس

اما براستی بر پولس رسول در این سه سال چه گذشت؟ 

         در بالا توضیح دادم که اولین بار پولس در مسیر دومین سفر بشارتی خود پس از ترک کردن شهر قرنتس به شهر افسس آمد. در این سفر پرسکیلا و اکیلا با او بودند.( اعمال ۱۸ : ۱۸- ۱۹ ) چون به افسس رسیدند لوقا میگوید او این دو نفر را در افسس « رها کرده خود به کنیسه در آمده با یهودیان مباحثه نمود.» سپس پرسکیلا و اکیلا را در افسس گذاشته و راه اورشلیم را پیش میگیرد تا عید فصح را در آنجا بسر ببرد. به قیصریه آمده از آنجا به اورشلیم رفته کلیسای اورشلیم را سلامی گفته و  راه انطاکیه را دنبال میکند. ( اعمال ۱۸ : ۲۱- ۲۲ ) در مسیر سومین سفر بشارتی خود است که مسیر آسیای مرکزی یعنی غلاطیه و فریجیه را گرفته و از نواحی شمال وارد افسس میشود. ( ۱۹ : ۱ ) در آیه ۶ و ۷ میخوانیم  پس از ورود به افسس پولس رسول، به احتمال بسیار زیاد و قوی، تعالیم آپولس را در نحوه تعمید پس از اعتراف به گناه تصحیح کرده و تقریبا دوازده نفر آنها را که قبلا در این شهر از آپولس تعلیم گرفته و به تعمید یحیی که تعمید از آمرزش گناهان بود تعمید گرفته بود، بنام خداوند عیسی برای دریافت روح القدس تعمید میدهد.سپس در آیه ۸ میخوانیم که « پس به کنیسه در آمده سه ماه بدلیری سخن میراند و در امور ملکوت خدا مباحثه مینمود و برهان قاطع میاورد.» جالب اینجاست که لوقا به این فعالیت پولس این را اضافه میکند که : «اما چون بعضی سخت دل گشته ایمان نیاوردند و پیش روی خلق طریقت را بد میگفتند از ایشان کناره گزیده شاگردان را جدا ساخت و هر روزه در مدرسه شخصی طیرانس نام مباحثه مینمود.»  

        وجود چنین مدرسه ایی در اسناد تاریخی تایید شده است که در شهر افسس وجود داشته و شاگردان فراوانی را در خود تعلیم میداده است. دقت کنید به عبارت « هر روزه» در جمله بالا. برای تقریبا سه سال هر روزه پولس در این مدرسه تعلیم میداده است. تاثیر این سه سال تدریس در این مدرسه چه بود؟ لوقا میگوید: « به قسمی که اهل آسیا چه یهود و چه یونانی کلام خداوند عیسی را شنیدند.» ( ۱۰ ) اهل آسیا میتواند یک فضای بزرگی را در کل ترکیه مرکزی امروز قلمداد شود. و این فضای کمی نبود و جماعتی که تعالیم پولس رسول را در این مدرسه و در این شهر شنیده بودند. عمق و وسعت خدمت پولس رسول را میتوانیم در نامه او به قرنتیان تاحدودی برداشت کنیم که مینویسد: « لیکن من با تا پنطیکاست در افسس خواهم ماند زیرا که دروازه بزرگ و کارساز برای من باز شد و معاندین بسیارند.» ( اول قرنتیان ۱۶ : ۹ )

  اجازه بدهید تا طول خدمت پولس رسول و پیشرفت مسیحیت را در این شهر بر اساس نوشته لوقا در باب ۱۹ و ۲۰ اعمال رسولان و دیگر نوشته های پولس رسول یک بررسی کلی کنیم: 

۱-خداوند توسط پولس رسول معجزات عظیمی انجام میداد. ( ۱۹: ۱۱ )

۲-بیماران زیادی با انواع امراض جسمی و روحی نزد او شفا می یافتند. ( ۱۹: ۱۲ ) 

۳-هفت پسر یهودی که پدر آنها رییس کنیسه ایی در افسس بود بدلیل اعمال جادوگری و احضار روح مورد حمله ارواح پلید قرار میگیرند.(۱۹:  ۱۳ – ۱۶ )

۴- لوقا میگوید پس از این واقعه بر جمیع یهودیان و یونانیان ساکن افسس خوف و ترسی عظیم ریخته شد. (۱۹: ۱۷ ) 

۵- آنهایی که با بشارت و تعلیم پولس در این سه سال به مسیح روی آوردند از کار جادوگری و شعبده بازیهای خود دست برداشته تمامی کتابهای خود را که یک رقمی بینهایت نجومی بود را سوزاندند( ۱۹:۱۹ ) 

        اما در این مدت که او در افسس بسر میبرد میدانیم که پولس رسول تقریبا چهار نامه به کلیسای قرنتس مینویسد که دو نامه آن برای ما حفظ شده است. در این دو نامه تاحدودی شهر حال و وضعیت خدمت خود را در این سه سال که در افسس بود را بیان میکند. من آیاتی را که تاحدودی از شرایط این سه سال خدمت پولس رسول در افسس به ما نشانه ایی میدهد را در زیر بیان میکنم. او به ایمانداران قرنتس مینویسد: «تا به همین ساعت گرسنه و تشنه و عریان و کوبیده و آواره هستیم و به دستهای خود کار کرده مشقت میکشیم و دشنام شنیده برکت میطلبیم و مظلوم گردیده صبر میکنیم. چون افترا بر ما میزنند نصیحت میکنیم و مثل قاذورات دنیا و فضلات همه چیز شده ایم تا بحال.» ( اول قرنتیان ۴ : ۱۱- ۱۳ ) در جای دیگر میگوید: « و ما نیز چرا هر ساعت خود را در خطر میاندازیم. به آن فخری در باره شما که مرا در خداوند ما مسیح عیسی هست قسم که هر روزه مرا مردنی است. چون بطور انسان در افسس با وحوش جنگ کردم  مرا چه سود است؟ » ( ۱۵ : ۳۰- ۳۲ )

        ما میدانیم که این نمیتوانسته نبرد پولس با حیوانات درنده در میدان باشد کاری که با ایمانداران مسیحی و دشمنان روم میکردند چون پولس رسول یک تبعه روم بود و او را هرگز به چنین کاری وانمیداشتند اما بی شک منظور او در افسس با وحوش جنگ کرده است یعنی در یک نبرد روحانی و خدمتی با دشمنان مسیح و انجیل هر روزه نبرد داشته اشت. یا در نامه دوم خود از شهر افسس به ایمانداران قرنتس میگوید: « در زندانها بیشتر در مرگها مکرر. از یهودیان پنج مرتبه از چهل یک کم تازیانه خوردم. سه مرتبه مرا چوب زدند.» ( دوم قرنتیان ۱۱ : ۲۳- ۲۴ و ۲۵ ) ما این موارد را در زندگی پولس در شرح حال لوقا از او نداریم. و افسس تنها شهری بود که پولس رسول بیشترین وقت خود را صرف این شهر کرده بود. پس احتمال اینکه وقایع قید شده در نامه های قرنتیان مواردی باشند که در شهر افسس بر او روی داده باشند بسیار زیاد است.  

        بدون هیچ شک و تردید بر طبق اسناد تاریخی و موقعیت شهر افسس و تاثیر خدمت پولس رسول در این سه سال او دشمنان فراوانی چه در میان یهودیان و چه در میان رومیان و یونانیان پیدا کرده بود. و من هیچ بعید نمیدانم صدای شورش شهر افسس در تمام دنیای آن روز پیچیده بود  و با آن شهرت پولس رسول و خدمت او در این شهر. پس وقتی برای آخرین بار با ایمانداران شهر افسس وداع کرده و به سمت اورشلیم میاید و وقتی یهودیان او را در معبد اورشلیم میبینند هنوز  اخبار شورش افسس تمام و ته نکشیده بود و هنوز مردم در اورشلیم از آن صحبت میکردند. 

      آخرین مطلب در خصوص کلیسای افسس این است که بر طبق اسناد فراوان پدران کلیسا، یوحنای رسول در آخرین سالهای عمر خود شبانی کلیسای افسس را بعهده داشته است. تاثیر و اهمیت این شهر و کلیسای این شهر را میتوانیم در نامه مکاشفه عیسای مسیح به یوحنا در اولین نامه ایی که به کلیسای افسس فرستاده شده است را درک کنیم. در نامه فرستاده شده خداوند به این کلیسا میخوانیم:« به فرشته کلیسای در افسس بنویس که این را میگوید او که هفت ستاره را بدست راست خود دارد و در میان هفت چراغدان طلا میخرامد. میدانم اعمال ترا و مشقت و صبر ترا و اینکه متحمل اشرار نمیتوانی شد و آنانی را که خود را رسولان میخوانند و نیستند آزمودی و ایشان را دروغگو یافتی. و صبر داری و بخاطر اسم من تحمل کردی و خسته نگشتی. لیکن بحثی بر تو دارم که محبت نخستین خود را ترک کرده ای. پس بخاطر آر که از کجا افتاده ای و توبه کن و اعمال نخست را به عمل آور و والا بزودی نزد تو میایم و چراغدانت را از مکانش نقل میکنم اگر توبه نکنی.»( مکاشفه ۲ : ۱- ۵ ) جالب اینجاست که در این نامه میخوانیم که خداوند به کلیسای افسس هشدار میدهد که آن محبت اولین خود را به مسیح از دست داده است. و این باید بینهایت عجیب باشد و درک آن برای ما بدون هدایت روح القدس تقریبا غیرممکن که درست در همین نامه افسسیان که پولس رسول آن را تقریبا سی سال پیش از نامه مکاشفه نوشته بود در پایان نامه با ایمانداران افسس چنین خداحافظی میکند: « با همه کسانی که به مسیح عیسی خداوند محبت در بی فسادی دارند فیض باد آمین.» ( افسسیان ۶ : ۲۴ ) دردناک است که میبینیم این محبت به مسیح عیسی به طراوت و تازگی خود ادامه نداد.  کلیسای افسس گویی حتی پس از سه سال خدمت شبانه روزی پولس رسول و خدمت تیموتایوس به مرور زمان چه بسا در مسیر مقابله با نیروهای پلید شیطانی و تعالیم نادرست کم کم آن محبت نخستین خود را به نجات دهنده خود از دست میدهد. خدمت بود اما محبت نبود. کلیسا بود اما زنده نبود. به نظر من پولس رسول برای بی فسادی همین محبت نخستین برای آنها دعا کرده بود که آنها هرگز آن را از دست ندهند. به نظر میرسد که کلیسای افسس هرگز به این محبت نخستین خود به عیسای خداوند بازنگشت و او، همانطور که وعده داده بود آن چراغدان را از پیش روی کلیسای افسس برداشت؛ زیرا پس از سقوط شهر افسس توسط گاتها در سال ۲۶۲ بعد از میلاد و ویران کردن این شهر، کلیسای این شهر نیز با آن ویران شد و دیگر هرگز بنا نگشت.   

ادامه دارد...

نوشته: حسین گل هاشم